کد مطلب:224269 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

ادیب الممالک فراهانی در فاجعه مشهد گوید
خراب كردند این قوم [1] ملك ایران را

بباد دادند آئین و دین و ایمان را





[ صفحه 374]





كجا رسد به مراد آن كه باز گردانید

ز كعبه روی و بدل پشت كرد قرآن را



در صفا چه زنی راه راست چون پرسی

ز مردمی كه ندانند راه یزدان را



به پیش خصم نهادند خوان نعمت را

به جای باده كشیدند خون اخوان را



آیا شهی كه به دست تو بر نهاده خدای

ز عدل و داد فرستون ز قسط میزان را



ببین ز صاعقه ی توپ و دود فتنه خصم

خراب و تیره رواق شه خراسان را



ببین ز زلزله كفر منهدم اركان

عمارتی كه ستون است چار اركان را



به جای مسجد و منبر كنشت و میكده بین

به جای قاضی و مفتی كشیش و بطران را



موالیان تو آن گونه در مضیقه استند

كه از عنا به گلستان خزید زندان را



اگر ستاره شود ابر و آسمان دریا

خموش كی كند این كوه آتش افشان را




[1] منظور شاعر آن قوم هزار فاميل هستند كه در طهران و مشهد با روس ها سازش كردند و سبب اين واقعه شدند چنانچه سبب ساير حوادث خونين و جنايات تاريخ گرديدند.